هیچ‌وقت دوست نداشتم وارد رابطه‌ی دو نفر بشم. مخصوصاً وقتی به مشکل رسیدن. اینکه بشینم حرفای یه طرف رابطه رو گوش بدم و هی راهکارهای نشدنی از خودم دربیارم، یا بدتر از اون با دو طرف رابطه ارتباط داشته باشم و راحت بگم: جاسوس دو طرفه باشم. حالا فرض کنیم هر دو تای اون آدم‌ها هم برام عزیزن.

این مدت سه بار واسم پیش اومده. مثلاً آماده بودم تا دخالتی نکنم! اما تا تهش رفتم.

رابطه‌ی زهرا و علی که قطع شد، رابطه‌ی فائزه و مهرورز که قطع شد، و رابطه‌ی گلی و فاطمه که قطع خواهد شد.

یعنی سر سوزنی هم نتونستم کاری بکنم‌ها...

بدترین قسمتش اونجاست که منو می‌فرستن جلو.

عنوان: فرعون گفت: این رابطه از تست و موسی واسطه، مانند موسی کش مرا، کو را تو پنهان می‌کشی

این بیت رو نمی‌فهمم، احساس کردم باید اون تعبیری که من می‌خوام هم توش باشه! کل شعر از اینجا