● مریم: ما یه درخت سیب تو حیاطمون داریم؛ اینقدر بزرگه که به طبقه اول رسیده.
● محدثه: اینکه چیزی نیست. درخت سیب ما از طبقه اول هم بلندتره و شاخههاش اومده تو بالکنمون.
● بهار: اینکه چیزی نیست. درخت ما اینقدر بلنده که میشه از پشتبوم ازش سیب چید.
● زهرا: بابا اینکه چیزی نیست. درخت ما هروقت برسه شاخههاشو برامون تکون میده.
● هلیا: اینا که چیزی نیست. درخت ما وقتی رسید، سیبها رو بستهبندی میکنه میفرسته در خونمون.
●● من: !