تقریباََ یه ساعته داری اولینهات رو تجربه میکنی. برای اولین بار نفس میکشی. چشمات رو باز میکنی. دیگه بهت میگن نوزاد. وای که چقدر دلم گریه میخواد... نمیدونم چرا. بغض دارم و اشک. و یه احساس سفید تو قلبم. کاش پیشت بودم. خواهرم مادر شده. یه نفر به عزیزترینهام اضافه شده که بینهایت دوستش دارم. انگار الآن تازه باورم شده که تو هستی. تو...
تو نوهی پیامبری اسما سادات. پاکترین موجودی که میشناسم. تولدت مبارکِ همه مون..